شيبانى، منوچهر (زاده كاشان 1303، درگذشته 20 آبان 1370)، شاعر، نقاش، فيلمساز و نمايشنامهنويس
منوچهر شيبانى نوه شاعر برجسته قاجار، فتحعلى خان شيبانى است. منوچهر پدرش را در هفت سالگى از دست داد و پدربزرگ مادرىاش، اقبالالسلطنه پرورش او را پس از ازدواج مجدد مادرش به عهده گرفت. منوچهر دوره ابتدايى را در شهرهاى مختلف گذراند و در سن پانزده سالگى در مدرسه فنى و حرفهاى قائمشهر مازندران نامنويسى و ديپلم خود را در رشته نساجى دريافت كرد.
اشتغال در كارخانه نساجى فرصتى دست اول براى او فراهم آورد تا با طرحهاى پارچهها و تركيب رنگها آشنا شود. در سال 1322 وارد هنرستان هنرپيشگى شد كه نخستين مدرسه هنرهاى نمايشى وابسته به اداره نمايش بود كه تحت نظارت سازمان پرورش افكار توسط دولت در سال 1318 بنياد گذارده شده بود. شيبانى هنرهای نمایشی و طراحى صحنه را زير نظر رفيع حالتى فراگرفت و تحت تاثير جريان روشنفكرى چهرههايى چون عبدالحسين نوشين (1285-1350)، صحنهپرداز و كارگردان و پژوهشگر هنرى قرار گرفت كه او را به ادامه تحصيل در ادبيات كلاسيك ايران تشويق كرد. در سال 1324 در دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران نامنويسى كرد و اولين مجموعه شعرش را با 36 قطعه شعر تحت عنوان جرقه به دست نشر سپرد كه با ستايش منتقدان همراه گرديد. شيبانى خيلى زود از طريق نقاشى به نام جليل ضياپور با هدف جستجو براى يافتن زبانى نو در هنر و ادبيات به محفل «خروس جنگى» پیوست كه يك محفل هنرى و ادبى تاسيس يافته در سال 1328 بود. «خروس جنگى» همچنين مجلهاى را با همين عنوان منتشر مىكرد و شيبانى نخستين دبير شعر اين نشريه بود.
شيبانى جوانترين شاعر نوگرايى بود كه در نخستين كنگره نويسندگان ايرانى تحت نظارت انجمن روابط فرهنگى جامعه ايران و اتحاد جماهير شوروى در 1325 شركت كرد. شعرى كه شيبانى به اين كنگره عرضه كرد در چندين وزن بود كه هر وزن، وزن ديگر را مىشكست، داراى اغلاط گرامرى بود و نیز زبانى ناهموار داشت. ارتباط شيبانى در 1327 با سهراب سپهرى، شاعر و نقاش آنگونه كه سپهرى خود مىگويد، نقطه عطفى در نظام ذهنى سپهرى بود. رهگذر، نخستين نمايشنامه شيبانى در نشريه «جام جم» در 1328 به چاپ رسيد. او از دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران در 1332 فارغالتحصيل شد و دو سال بعد به ايتاليا رفت تا تحصيلات خود را در رشته طراحى داخلى پى گیرد و در 1334 به ايران بازگشت و از 1335 تا 1337 همراه با جلال ضياپور به مناطق جنوبى ايران سفر كرد و به مطالعه صنايع دستى در مناطق عشايرى پرداخت. مجموعه كارهاى هنرىاش در باب زنان عشايرى جنوب ايران از شاخصيت برجستهاى برخوردار است. آتشكده خاموش دومين دفتر شعر وى با 28 قطعه شعر در 1343 به دست نشر سپرده شد. محمدعلى سپانلو در تفسيرى در باب شعر شيبانى در حالى كه بينش انتقادى نسبت به اين مجموعه دارد، شيبانى را به عنوان شاعر پيشتاز ديروز كه امروز حتى مدرنتر نيز هست، توصيف كرد. در 1351 شيبانى به فرانسه رفت تا تحصيلات خود را در زمينه سينما دنبال كند و آموزشهايى عملى در توليد برنامههاى تلويزيونى كسب كند. با بازگشت به ايران در 1354 شروع به تدريس در دانشكده هنرهاى دراماتيك وابسته به وزارت فرهنگ و هنر كرد و همزمان تعدادى از فيلمهاى تهيه شده توسط اين وزارتخانه و تلويزيون ايران را كارگردانى كرد. دفتر سوم شعر او، در 1355 به بازار نشر عرضه شد.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در 1357، شيبانى بيشتر اوقات خود را در خارج از كشور گذراند و در ايتاليا، كانادا، فرانسه و نيز ايران و ديگر كشورها، آثار خويش را به نمايش گذاشت. در پى كشمكشى طولانى و درازدامن او سرانجام تسليم سرطان شد و در 20 آبان 1370 در تهران درگذشت.
آثار
در حوزه شعر
اگرچه نام شيبانى در ميان نخستين حاميان رويكرد نو نيما يوشيج به شعر ثبت شده است، او معتقد بود بيش از همه متاثر از شعر ابوالقاسم لاهوتى، فعال سياسى و شاعر ماركسيست است. جرقه، نخستين دفتر شعر وى آكنده از مضامين سياسى اجتماعى است.
بكش در كارخانه رنج و زحمت
كه اربابان به مهمانخانه رقصند
اگر خواهى شوى يك باره راحت
گسل از دست خود يك بارگى بند
تو را غير از تو نبود مددكار
(جرقه)
بهرهگيرى مكرر از كلماتى كه متعلق به جهان مدرن است، در اين مجموعه و تقسيم آن به سه بخش موضوعى واقعگرايانه (15 شعر)، آرمانخواهانه (13 شعر) و خيالپردازانه (6 شعر) آنگونه كه منتقدان تقسيمبندى كردهاند، شاخص و بيانگر آشنايى شيبانى با ادبيات مغرب زمين و شعر مدرن است. به علاوه، با توجه به فرمتها و قالبهاى به كار گرفته شده توسط نو ـ سنتگرايان نظير چهارپاره و شاخههاى آن و برخى انواع فرعى ابتكارى در قواعد شعر مدرن، شيبانى همچنين اوزان شكسته را در اين مجموعه تجربه مىكند. او دو وزن متفاوت را در قطعه «چادر» و لااقل چهار وزن متفاوت را در قطعه «ايران» به كار گرفته است. گرايش شيبانى به تعالى بخشيدن نوآورىهاى نيما در پافشارى و اصرار وى در جاانداختن قافيهها و ضرباهنگهاى دستكارى شده به وضوح مشهود است. تا آنجا كه منتقدين معتقدند اين دستكارىها و اين ضرباهنگها به زيان ظرافتهاى شاعرانه تمام شده است. آتشكده خاموش، دومين دفتر شعر شيبانى مشتمل بر دو شعر در قالب چهارپاره است و بيشتر اشعار در اوزان نيمايى است و داراى چندين شعر آزاد نيز هست. نخستين نمونه اين اشعار در اين مجموعه به سال 1325 بازمىگردد. در اظهارنظرى غيررسمى، احمد شاملو، شيبانى را از جمله نخستين بهكارگيرندگان ژانر شعر سپيد يا آزاد در ايران مىداند. بيشتر مجموعه اشعار شيبانى داراى درونمايههاى اسطورهاى پيش از اسلام و نیز ترس از مرگ و تنهايى و موانع فرهنگى اجتماعى است.
پس از سكوتى طولانى، انتشار سومين دفتر شعر او به سال 1355 با عنوان سرابهاى كويرى مويد شعر سپيد به عنوان ژانر انتخابى شيبانى در شعر است. عشق و نزديك شدن به حال و هواى شهوانى از جمله درونمايههايى است كه به تكرار در شعرهاى شيبانى نمود مىكند و نيز صحنههاى كويرى كه پيوسته در پسزمينه شعرهايش كمين كرده، شعر او را كم و بيش متمايز مىگرداند. شيبانى همچنين به عنوان يكى از اولين شاعران دراماتيست و نمايشى امروزى است كه شايستگىهاى شاعرانهاش قربانىِ انطباق به منظور اجرا در برابر تماشاچيان شده است تا براى چاپ و انتشار. اين ويژگى نه تنها درگيرى همة سالهاى زندگى او را با هنرهاى نمايشى نشان مىدهد بلكه همچنين به خوانندگان كمك مىكند تا دركى بهتر از زبان و ساختار غيركليشهاى داشته باشند كه شعر او بدان شناخته شده است.
برآمد همى طلايه او
بكوبيد، بكوبيد غلامان
دوال بر دهلها
زنيد پردهها را ز درها به بالا
برآمد به ايوان همى طلايه او
كنيزكان
به پيشگاه حسنش به خاك چهره ساييد
نديمان
به گرد او درآييد
(آتشكده خاموش)
علاوه بر آثار چاپ شده، شيبانى تعدادى شعر، نمايشنامه و فيلمنامه چاپ نشده نيز دارد. همچنين در توليد تعدادى فيلم و نيز چندين باله مشاركت داشته است. اپراى او با عنوان «دلاور سهند» در سالن اپراى تالار رودكى روى صحنه رفت.
نقاشىها و هنرهاى نمايشى
شيبانى همچنين يكى از پيشتازان نقاشى مدرن در ايران است. به رغم شهرتش در مدارس كلاسيك نقاشى، آثار شيبانى نمايانگر هنرمندى است كه تاكيدى موكد بر كشف سبكها و اشكال و قالبهاى جديد براى مفاهيم ذهنى خود دارد هرچند نسبت به هيچ يك از اين مفاهيم و مضامين براى درازمدت وفادار نمانده است. اگرچه او طيفى از سبكهاى متمايز چون اكسپرسيونيسم، نورئاليسم، كوبيسم و نقاشىهاى انتزاعى را بخشى به جهت سالهاى طولانى حضور در مكاتب مختلف نقاشى خارج از كشور تجربه كرده است، آثارش بيانگر گرايشى مشهود به سوى سبك فيگوراتيو و مجازى است. دستاوردهاى هنرىاش شامل طرحها و نقاشىهاى آبرنگ از مناظر پيرامون شهرهاى پاريس و پراگ است. از ويژگىهاى اين نقاشىها حركت خودبهخودى خطوط است. آثارش به جهت استادى در تركيب رنگها، ترسيمات و مهارتش در طراحى صحنه به عنوان يك هنرمند و نقاش مورد ستايش است. نقاشىهاى منسجم و فنى شيبانى از مناطق جنوب ايران و همچنين درك وحدت بين عناصر معمارى و طراحى اين منطقه، به آثار وى ويژگى خاصى مىبخشد. تصويرگرى نمايشىاش از شرايط زنان در ايران در تابلوى گورستان يكى از بهترين نقاشىهاى وى نگريسته شده و از سوى سيمين دانشور و جلال آل احمد، چهرههاى ادبى پر كار آن زمان مورد ستايش قرار گرفته است. آنان اين تابلو را در نشريه ادبى و هنرى خود با نام «نقش و نگار» به چاپ رساندند. در هر حال در نقاشىهاى شيبانى به تدريج عناصر سورئال بيش از پیش جاى انسجام و پيوستگى ناشى از وحدت اشيا و رنگها را گرفت و اين عناصر ويژگىهای ساختارى نقاشىهایش را كاهش دادند.
شيبانى به جهت استادى در تركيب رنگها و مهارت در نمايش طرحها كه از ويژگىهاى آنها حركت خود به خودى خطوط است، به عنوان يك هنرمند نقاش مورد ستايش قرار گرفته است. او در 1337 جايزه هنرهاى نخستين دوسالانه تهران و در 1356 جايزه فيلمنامهنويسى را از جشنواره توس براى «تراژدى سهراب» دريافت كرد. در 1383 به مناسبت هشتادمين سالگرد تولدش، موزه و كتابخانه منوچهر شيبانى در «خانه احسان» در كاشان افتتاح گرديد.
ترجمه از ایرانیکا
مهدی افشار