عباس اقبال آشتیانی

  • عباس اقبال آشتیانی

تاریخ تولد: 1275/01/01
تاریخ فوت: 1334/11/21
محل تولد: ایران - مركزي - آشتيان
تاریخ‌نگار
مترجم
نویسنده

اقبال آشتيانى، عباس (زاده 1275 در آشتيان، درگذشته 21 بهمن  1334 در رم) پژوهشگر و اديب

آشتیانی در خانواده‌اى فقير به دنيا آمد که پدرش در حمامی در آشتيان، يكى از توابع اراك کارگری می‌کرد. در نوجوانى براى كمك به درآمد خانواده به عنوان شاگرد نجار مشغول به كار شد. اما تعلق خاطرش براى يادگيرى و ترغيب و تشويق مادرش سرانجام او را واداشت تا در 14 سالگى به مدرسه ابتدايى برود. در سال 1288 با خانواده راهى تهران شدند و آشنايى آنان در تهران با خانواده نجم‌آبادى موجب شد، اقبال در مدرسه شركت گلستان ثبت‌نام كند. او تحصيلات خود را در دارالفنون پى گرفت و در همانجا به عنوان كمك كتابدار تا فارغ‌التحصيلى‌اش در سال 1298 مشغول به كار شد و سپس به تدريس زبان فارسى در درالفنون پرداخت.

در طول سال‌هايى كه اقبال در دارالفنون بود، با ادبا و انديشمندانى مانند محمدعلى فروغى، ابوالحسن فروغى، مرتضى نجم‌آبادى، عبدالعظيم خان قريب، غلامحسين خان رهنما و عبدالرزاق بغايرى آشنا شد و تحت تاثير اين انديشه‌ورزان تا پايان عمر به كار تحقيق و پژوهش ادامه داد. او چندين كتاب درسى تدوين كرد كه ساليانى چند معيار و استانداردى براى كتب درسى به شمار مى‌رفت. 

نگرش پژوهشى‌اى را كه در كتاب‌هاى درسى جارى گردانيده و مقالاتى كه در مجلات ادبى برجسته آن زمان (يعنى دانشكده، نوبهار، فروغ تربيت، اصول تعليم، كاوه و ايرانشهر) به چاپ رسانده، عاملى شد كه وى را به عنوان مدرس در دارالمعلمين دعوت به همكارى كنند؛ جایی که بعدها چندين پژوهشگر مانند مجتبى مينوى، حبيب يغمايى، فخرالدين شادمان در ميان دانشجويانش بودند. در همان زمان او به تدريس تاريخ، جغرافى و ادبيات فارسى در مدرسه نظام پرداخت. در سال 1303 از سوى شوراى نظام به عنوان منشى نمايندگى نظامى ايران در فرانسه به پاريس اعزام شد تا بر فعاليت دانشجويان ايرانى‌اى نظارت داشته باشد كه در دانشكده نظامى پاريس تحصيل مى‌كردند. اقبال از اين فرصت بهره گرفت تا تحصيلات خود را در سوربن پى گیرد و مدرك كارشناسى خود را در ادبيات فرانسوى دريافت كرد. در پاريس با محقق و پژوهشگر برجسته ايرانى، محمد قزوينى آشنا شد كه تاثيرى عميق بر وى گذاشت و روش‌شناسى دقيق و موشكافانه او در امر تحقيق، الگويى براى اقبال شد تا همانند شاگردى، شيوه‌هاى استاد را دنبال كند. اقبال در سال 1308 به ايران بازگشت. پنج سال بعدى او بسيار زايا بود. چندين كتاب و مقاله از جمله كتبى كه در طول اقامتش در پاريس تدوين كرده بود، به دست نشر سپرد. او عضوى از هيئت نمايندگى‌اى بود كه در هزاره فردوسى در سال 1313 به نمايندگى از ايران شركت داشت. در سال 1314، يك بورسيه دولتى به مدت يك سال جهت مطالعه در اروپا دريافت كرد. سال بعد از آن به ايران بازگشت و به عنوان استاد تاريخ در دانشگاه تازه تاسیس تهران به تدریس پرداخت و نیز به عضویت دايمى فرهنگستان ايران درآمد. در سال 1323 نشريه ماهانه «يادگار» را بنياد نهاد. شماره‌هاى آغازين آن، غالبا به موضوعات آموزشى و اجتماعى مى‌پرداخت اما شماره‌هاى بعدى آن به مقالات پژوهشى تخصيص يافته و توجه اصلى‌اش معطوف به ادبيات و تاريخ بود. انتشار «يادگار» به مدت پنج سال ادامه يافت و در طول اين ساليان به عنوان يكى از برجسته‌ترين نشريات آگاهى‌بخشى بود كه در ايران به بازار نشر عرضه شده بود. در سال 1328 او به عنوان وابسته فرهنگى ايران در تركيه منصوب گرديد و يك سال بعد راهى ايتاليا شد. مقامى را كه تا هنگام مرگش در بهمن 1334 حفظ كرد. اقبال تا پايان عمر همسرى اختيار نكرد. پیکر او را در حرم شاه عبدالعظيم واقع در جنوب تهران به خاك سپردند.

 

آثار

اقبال پژوهشگرى چند سويه و بسيار پركار و تعلقش عمدتا معطوف به ادبيات و تاريخ ايران بود. آثار به جاى مانده از او به غير از مقالاتش شامل:

1. مطالعات

قابوس وشمگير زيارى (برلين 1302)، شرح حال عبدالله بن مقفع (برلين 1306)، خاندان نوبختى (تهران 1311)، تاريخ مفصل ايران از استيلاى مغول تا اعلام مشروطيت، جلد اول: از حمله چنگيز تا تشكيل دولت  تيمورى (تهران 1312، تجديد چاپ تهران 1320)، تاريخ اكتشافات جغرافيايى و تاريخ علم جغرافيا (تهران 1314)، مطالعاتى درباره بحرين و جزاير و سواحل خليج فارس (تهران 1328)، وزارت در عهد سلاطين بزرگ سلجوقى (ويرايش محمدتقى دانش پژوه و يحيى ذكاء، تهران 1338)، ميرزاتقى خان اميركبير (ويرايش ايرج افشار، تهران 1344)، تاريخ جواهر در ايران (1340)

2. تصحيح متون

طبقات الشعراء المحدثين  از ابن متعز (عربى، ويرايش همراه با يادداشت‌ها و نسخه بدل‌ها، لندن 1308)، رشيدالدین وطواط، حدائق‌السحر فی دقائق‌الشعر،  (تهران 1309)، بیان الادیان از ابوالمعالی محمدالحسینی (تهران 1312)، معالم العلما از ابن شهر آشوب (تهران 1313)، تبصرهالعوام فی معرفه مقالات‌الانام از مرتضی بن دایی رازی (تهران، 1313)، تجارب‌السلف از  هندوشاه بن سنجر نخجوانی (تهران 1313)، تتمه الیتیمه از ابومنصور ثعالبی (به عربی، تهران 1313)، شاهنامه فردوسی (تصحیح بروخیم، جلدهای 2 تا 6، تهران 1314)، دیوان امیر معزی (تهران 1319)، لغت فرس از اسدی طوسی (تهران 1320)، گزیده‌ای از سیاستنامه (تهران 1320)، تاریخ طبرستان از ابن اسفندیار (تهران 1320)، کلیات عبید زاکانی (تهران 1321)، روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس (تهران 1325)، انیس العشاق از شرف‌الدین رامی (تهران 1325)، تاریخ نو از جهانگیر میرزا (تهران 1327)، شدّالازار فی حط‌الاوزار عن زوارالمزار از معین‌الدین شیرازی (با همکاری محمد قزوینی، تهران 1328)، سمط‌العلی للحضره العلیا از ناصرالدین منشی کرمانی (تهران 1328)، مجمع‌التواریخ از محمدخلیل مرعشی صفوی (تهران 1328)، ترجمه محاسن الاصفهان ما فرخی از حسین بن ابی الرضا آوی (تهران، 1328)، عتبات الکتبه از منتجب الدین جوینی (تهران 1329)، المضاف الی بدایع الأزمان فی وقایع کرمان از حمیدالدین احمد بن حامد کرمانی (با همکاری قزوینی، تهران 1331)، فضایل‌الانام من رسائل حجت‌الاسلام از محمد غزالی (تهران 1333)، شرح قصیده عینیه ابن سینا در احوال نفس (1333)، ذیل بر سیرالعباد سنایی از حکیم اوحدالدین طبیب (تهران 1334)

 

ترجمه‌ها

یادداشتی بر گیلان و مازندران از کلنل تره زل، سفر به ارمنستان و ایران، یادداشت های ژنرال تره‌زل فرستاده ناپلئون به سمت هند (1308)، مأموریت ژنرال گاردن در ایران به عنوان نماینده امپراطوری (تهران 1310)، سکه‌های شاهان ایران تحت عنوان طبقات سلاطین اسلام از آر.اس. پول (تهران 1312)، کتب السیرت الفلسفیه تحت عنوان سیرت فلسفی رازی از محمدبن زکریای رازی (تهران 1315)، سه سال در دربار ایران، خاطرات دکتر ژان باپتیست فُوریه (تهران 1326). (برای مقالات اقبال به فهرست مقالات ایرج  افشار، ]4جلد [مراجعه کنید، تهران 69-1348). گزینشی از مقالات (101 مقاله) توسط محمد دبیرسیاقی در سال 1350 در تهران انتشار یافت و هم اکنون کلیه مقالات اقبال در شش مجلد آماده انتشار است. 

در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران فضایی برای کتابخانه شخصی اقبال در نظر گرفته شده، از جمله کتاب‌های موجود در این مجموعه ترجمه‌ای به فارسی از بخش علوم قرآنی از ادبیات فارسی استوری (Storey)،  نسخه‌هایی از ورقا و گلشاه، نسخه‌ای از کتاب سیرت ابن خفیف از ابوالحسن دیلمی و الرساله الاطنیه از ابودولف ینبوعی است.

ترجمه از ایرانیکا

مهدی افشار