صادق کیا
- شعری از صادق کیا
کیا، صادق (زادة 25 اردیبهشت 1299، درگذشتة 11 اسفند 1381 در میسولای مونتانا) مدرس، واژه شناس و مدیر فرهنگستان دوم زبان فارسی
با نام محمدصادق در خانوادهای با ریشههای مازندرانی متولد شد که نسل در نسل در خدمت حاکمیت بودند. کیا در مدارس ادب و ثروت تحصیل کرد و سپس در سال 1317 تحصیلات خود را در دارالفنون به پایان رساند. او در نظر داشت در رشتة طب و شیمی تحصیل کند اما سرانجام تصمیمش تغییر کرد و به دنبال تعلقاتش، به سراغ زبان و ادبیات فارسی رفت و در دانشکده ادبیات تهران به فراگیری ادبیات پرداخت و با درجه لیسانس در سال 1321 فارغالتحصیل شد و به عنوان دبیر در دبیرستانها به تدریس پرداخت و در همان حال تحصیلات خود را در سطح فوقلیسانس و دکترا پی گرفت. کیا در سال 1323 با دریافت مدرک دکتری در ادبیات فارسی با عنوان دستیار استاد زبان و ادبیات فارسی در رشتههای مختلف دانشگاه پهلوی و از سال 1345 در واحد تازه تأسیس زبانشناسی دانشگاه تهران و نیز در دانشسرای تربیت معلم به تدریس پرداخت و سپس مدیریت بخش فرهنگ عامه اداره کل هنرهای زیبای کشور (بعدها وزارت فرهنگ و هنر) و همچنین ریاست فرهنگستان دوم زبان را از آغاز تاسیس از 1349 تا 1357 برعهده داشت. در پی انقلاب اسلامی سال 1357 و در جریان یک تصفیة جمعی مدرسان دانشگاه، از مقام خویش برکنار گردید و پس از چند ماه بازداشت، در انزوای خویش پناه گرفت و دیگر کتابی منتشر نکرد. یکی از افراد خانوادهاش در یک گفتوگوی خصوصی، اظهار داشت که در دی ماه سال 1370، کیا به ایالات متحده سفر کرد تا از خویشان نزدیک خود دیدار به عمل آورد و سالهای پایانی عمر خویش را در آنجا گذراند و بر طبق وصیتنامهاش جسدش سوزانده شد و خاکستر پیکرش به دریای مازندران سپرده شد.
دستاورد نخستین کیا، ارتقا و گسترش بخشیدن به هویت ملی ایرانی بود که عمدتاً نظر به میراث پیش از اسلام داشت و این میراث بیگانه با معاصرانی نبود که آموزش رسمی خویش را در دوران رضاشاه پهلوی کسب کرده بودند. او به جهت تعالیم و آثارش که تأثیری عظیم بر جای گذاشت، نامآور گردید و این نامآوری میتواند دلیلی باشد برای آنکه به ریاست فرهنگستان ادب فارسی برگزیده شود. دانشجویانش به خاطر دارند او شیفتة زبان فارسی و بسیار مؤدب بود و گاه شور میهنپرستی از جام وجودش لبریز میشد؛ از سویی دیگر آنگونه که برخی از دانشجویانش به یاد میآورند، کیا برخاسته از روحیه ملیگرایی افراطیاش، به پارهای از مباحثات جدلی ورود میکرد. به عنوان جوانترین عضو هیئت مدیره انجمن ایران ویج که یک انجمن خصوصی اثرگذار بود، نقشی اساسی در انتشار کتاب «ایران کوده» (در 18 جلد از 1323 تا 1347) داشت. کیا متاثر از اندیشههای بزرگمردانی چون ذبیح بهروز و محمد مقدم بود، کسانی که به جهت پژوهشهای گستردهشان در تاریخ و زبان فارسی و برای نگاه مبالغهآمیزشان به نقش ایران در تمدن جهان حتی به بهای آشفتن تاریخ، شناخته شده بودند. چهبسا ناتوانی فرهنگستان در اجرای وظایف خویش ناشی از جریان عصبیت و بیگانههراسی، خواه نسبت به عربها و خواه نسبت به شرقشناسان غربی بوده باشد که موجب میشد فرهنگستان مواضعی سوالبرانگیز اتخاذ کند و نیز دستاوردهای ناچیزی داشته باشد. با این حال دیدگاهها و عقاید ناآشنا، بهندرت پژوهشهای خود کیا را آلوده و مشوه میگرداند، پژوهشهایی که غالباً صحیح و سلامت است. بهعلاوه به رغم حمایتش از فرهنگستان در تصفیه و سرهگردانی زبان فارسی، نثر کیا به طرز چشمگیری قابل فهم، متعادل و متوازن است. اگرچه او به طریقی مشخص و مشهود متمایل به واژگان فارسی سرهتر بود اما از آنگونه سرهنویسیهایی پرهیز داشت که ذبیح بهروز یا احمد کسروی سخت پیگیر آن بودند. کیا همچنین با نام قلمی «مهر» و «تیرا»، شعر میسرود و اشعارش غالباً از واژگان سره فارسی شکل میگرفت و در حال و هوای وطنپرستی بود و بر مبانی اخلاقی تأکید داشت.
کیا دهها مقاله و تکنگاشت در موضوعات مختلف قلم زده است که گسترة وسیعی از ادبیات، واژهشناسی، گویششناسی، فرهنگ عامه و تاریخ را در شمول خود میگیرد. تسلط او به پارسی میانه منتهی به انتشار متون پهلوی شد که کل آن یا بخشهایی از آن برای مطالعة عموم طراحی و تدوین شده است. نقش اصلی پژوهشی کیا در حوزة واژهشناسی است. او واژه نامههایی را برای واژههای فارسی از معیار جمالی و مفتاح ابواسحاقی برگرفته و تدوین کرده و اصطلاحات مربوط به بازیها و اسباببازیها را آنگونه که در فرهنگهای قدیمی ذکر شده، استخراج کرده و نقل قولهای تاریخی را در باب تاج و تخت مستند گردانیده است. کیا در موضوع اصطلاحات و متلها و مثلها، کتاب مجامعالامثال محمدعلی حبلهرودی (قرن یازدهم هجری) را ویرایش کرده و کتاب مَثَلهای فارسی را از کتاب شاهد صادق به دست نشر سپرده است.
حوزة مطالعاتی کیا در متون مختلف همچنین به گنجینههای زبانهای ایرانی غیر فارسی نیز گسترش یافته است که پیش از هر چیز به زبان مادری خویش یعنی زبان مازندرانی (تبری) پرداخته. او بخشهایی از متون تبری را از منابع مختلف تاریخی برگرفته، گردآوری و ویرایش کرده و ترجمههایی آزمونی از آنها به دست داده است. این ترجمهها توسط منشیزاده (1348) و بورژیان (1388) تفسیر و توسع یافته.
اثر عظیم دیگر کیا در زبان مازندرانی، ویرایش انتقادی کتاب قرن نوزدهمی نِصاب تبری است که ریشه در رساله دکترای او دارد و با عنوان واژهنامة تبری انتشار یافته. او 853 واژة مازندرانی را از واژهنامههای مختلف بازیابی کرده و هر یک از این واژهها را که به صورت مدخلی در فرهنگنامههای فارسی وارد شده، استخراج و مستند گردانیده است. کیا همچنین کلمات مازندرانی تحفهالمومنین حکیم مومن تنکابنی (قرن هفدهم) را به چاپ رسانده و مجموعهای از مقالات و تکنگاشتهای کوتاه را از واژگان تبری در فرهنگهای قدیمی استخراج و تدوین کرده؛ از جمله این فرهنگها میتوان به لغت فرس، برهان قاطع و صحاحالفرس اشاره کرد. کیا همچنین بر مبنای کتب فرقة حروفیه، واژهنامهیی را برای گویش استرآبادی تدوین کرده که این واژهها در مجموعة واژهنامه گرگانی او وارد شده است. در همین مجلد، کیا به تاریخ فرقة حروفیه نیز اشاراتی دارد و مطالعات تاریخی خود را از فرقه جدید نقطویه آغاز میکند.
گویشهای زنده ایرانی، نقش برجستهای در مطالعات و تعلقات زبانشناسانه کیا دارد، اگرچه این مطالعات به ندرت فراتر از سطح واژهشناسی میرود.
تا آنجا که اعضای خانواده او به خاطر دارند، کیا تعطیلات سالانة خود را در سفر به چهار گوشة کشور میگذراند تا گویشهای کمتر شناخته شدة ایران را گردآوری کند. انتشار گویش آشتیانی از جمله نتایج این سفرهای پژوهشی است. او همچنین بر مستندسازی بسیاری از گویشهای دیگر چه در دانشگاه و چه در فرهنگستان نظارت داشته است. در پی انقلاب اسلامی و پس از آنکه فرهنگستان منحل گردید، آرشیوهای آن به مؤسسه تازه تأسیس مطالعات و تحقیقات فرهنگی انتقال یافت که مدیران جدید فرهنگستان به انتشار پارهای از مجموعههای کیا، دست یازیدند بیآنکه نامی از کیا ذکر کنند. همین مؤسسه با بهرهگیری از یادداشتهای کیا در حوزة گویشهای ایرانی، واژهنامهای را در سال 1367 تدوین و منتشر کرد.
کیا به عنوان رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر «پروژة فرهنگساز» نظارت داشت که کوششی مشترک بین فرهنگستان و سازمان جغرافیایی ارتش بود و غایت آن، ایجاد پایگاههای ملی ثبت شده برای همة زبانها و گویشهایی بود که در ایران سخن گفته میشود.
به علاوه کیا کتابی با عنوان راهنمای گردآوری گویشها (تهران 1340) منتشر کرده که در این کتاب یادآور میشود، واژة «گویش» را معادل «دیالکت» انگلیسی قرار داده است. حق است که او را به عنوان پیشتاز گویششناسی در میان ایرانیان بدانیم. آواشناسی تاریخی عربی از جملة نخستین تعلقات کیا بوده است که زمینهساز زایایی ادبی او گردید. او این فرضیه را مطرح میکند که زبانهای فارسی و عربی، دارای ریشة واحدی هستند و برای توجیه فرضیه خود، میکوشد سیر تحول تاریخی زبان عربی را نظامی تازه بخشد. در مرکز مطالعات و پژوهشهای کیا، فرایند «قلب» یا مقلوب گردانیدن و «ابدال» وجود دارد که در این باب، پژوهشگران قرون میانی مانند ابنجنّی (دهم هجری) تفسیرهای گستردهای دارند. نخستین تک نگاشت کیا در موضوع قلب در زبان عربی با یک مجموعه از کلمات معرب در واژهنامهها و فرهنگهای فارسی منتشر شد. در سال 1352 کیا پروژة «طرح ابدال در زبان عربی» را کلید زد که در سال 1355 نخستین جلد فرهنگ در باب ابدال را منتشر کرد که شامل پنج حروف الفبای اولیه است. جای شگفتی نیست که این آثار در سطح گستردهای انتشار یافت اما زبانشناسان سامی کمترین توجهی به این آثار نشان ندادند. نظریههای زبانشناسی کیا به روشنی همکاران او را در محفل ایران ویج تحتتأثیر قرار داده که به نوبة خود بازتابی در نظریة زبانی «سان» داشته که در دهه 1309 توسط جامعة ترکزبان وضع گردیده بود. بر اساس این نظریه، اکثر کلمات عربی، ریشة ترکی دارند.
لیست آثار:
- چند نمونه از متن نوشتههای پهلوی
- نُقطَویان یا پَسیخانیان، ۱۳۲۰
- کتاب قلب در عربی
- داستان جم (با همکاری محمد مقدم)
- گشتهدبیره یا خط کَستَج، دربارهٔ خط کتیبهها و سکهها و مهرهای دورهٔ اشکانی و ساسانی
- گویش آشتیان، ۱۳۳۵
- ماه فروردین روز خرداد (متن پهلوی و ترجمهٔ فارسی با واژهنامه)، ۱۳۳۵
- راهنمای گردآوری گویشها، ۱۳۴۰
- واژهنامهٔ گرگانی
- مجمعالامثال، محمدعلی هبلهرودی (تصحیح) ۱۳۴۴
بر گرفته از: دائره المعارف ایرانیکا
ترجمه مهدی افشار