محمدغفاری (کمال الملک)
- نگاهی به زندگی و آثار محمد غفاری ملقب به کمال الملک
محمد غفاری (۱۲۲۶ – ۲۷ مرداد ۱۳۱۹)، معروف به کمالالمُلک، نقاش نامدار ایرانی در دورهٔ قاجار و اوایل دورهٔ پهلوی بود. او از مشهورترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران بهشمار میآید. او برادرزاده صنیعالملک، و از اعضای لُژ فراماسونری ایران، موسوم به بیداری بود.
محمد غفاری، دومین پسر میرزابزرگخان، از صاحبمنصبان و کشاورزان خاندان معروف غفاری کاشان، و حاجیهمریمبیگم از خاندان معروف شیبانی این شهر بود. تاریخ تولد کمالالملک، 1226هجری قمری است. از سوی دیگر، دوستان، شاگردان و زندگینامهنویسان، تاریخ تولدش را میان ۱۸۴۸ تا ۱۸۶۳ میلادی گفتهاند. ۱۸۴۸ را بیشتر زندگینامهنویسان درست میدانند، و ۱۸۶۳، در آگهی ترحیم برادر کمال الملک، ابوتراب، در روزنامه شرف آمدهاست. این، بیشتر بهسبب پاسخ نادرست خود کمالالملک درباره تاریخ تولدش است، که نشان میدهد «او در سالهای نخستین سلطنت ناصرالدینشاه زادهشد».
کمالالملک از خانوادهای بود که از دوره افشاریه چندین هنرمند در آن بودند. او سالهای نخستین زندگی را در مِلک پدری در روستای کله، 42 کیلومتری کاشان گذراند. برای همین، امروزه این روستا، روستای کمالالملک نامیدهمیشود. تحصیلات ابتدایی را در مکتب زادگاهش گذراند. پساز آن، پدر کمالالملک، که حرفهاش همچون نیاکانش، نقاشی بود، او را با برادر بزرگش به تهران فرستاد تا در دارالفنون در رشتهٔ نقاشی ادامه تحصیل دهند.
محمد غفاری در دوازده سالگی با برادرش به تهران رفت. سه سال تحصیل آنها در دارالفنون، موفقیتآمیز بود؛ ناصرالدینشاه، هنگام بازدید از دارالفنون از تابلویی که او از چهره اعتضادالسلطنه، رئیس وقت دارالفنون کشیدهبود، خوشش آمد و دستور داد او را به عنوان نقاش دربار استخدام کنند.
محمد غفاری از نخستین تحصیلکردگان ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود. او با خواهر مفتاحالملک یکی از مقامات دربار ازدواج کرد و دختری به نام نصرت و پسری به نام حسینعلیخان آوردند.
او با حضور در دربار، نخست، «خان»، و سپس «پیشخدمت مخصوص» شد. پس از چندی ناصرالدینشاه، شیفته آثار او شد و خود به شاگردی او درآمد؛ او را در آغاز، نقاشباشی و سپس، کمالالملک لقب داد. «کمالالملک»، پیشنهاد محمدحسین فروغی بود. کمالالملک در مدت حضور در دربار، ۱۷۰ تابلو کشید که معروفترین آنها، تالار آینه است و نخستین تابلویی است که آن را بهنام «کمالالملک» امضا کردهاست.
بازگشت کمالالملک به ایران، با انقلاب مشروطه همزمان شد. او گرچه به مشروطهخواهان متمایل بود، با جنبش مشروطه همراهی مستقیم نکرد. هرچند با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادیخواه فرانسه، به سهم خود با جنبش همراه شد.
۱۲۸۹، کمالالملک از وزارت علوم (معارف) درخواست تا دویست ذرع از اراضی نگارستان و دوهزار تومان در اختیار او بگذارد تا بهسلیقه خود، کارگاه و کلاس نقاشی برپا کند. به پیشنهاد معاون وزارت معارف، دویست ذرع به دوهزار ذرع افزایش یافت و درخواست به عنوان لایحهای به کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی فرستادهشد. کمیسیون، دو جلسه با کمالالملک و صنیعالدوله، وزیر علوم گذاشت. در آن جلسه، مبلغ درخواستی کمالالملک برای تأسیس مدرسه ناکافی تشخیص دادهشد، اما کمالالملک پذیرفت که اثاث مدرسه را خودش تأمین کند و گفت که دوهزار تومان برای راهاندازی مدرسه کافی است. کمیسیون هم لایحه را «موافق صرفه و صلاح دولت» دید و هفتم مرداد از تصویب مجلس گذراند. وزارت معارف بعدها با تقدیم لایحه ای به مجلس، دوهزار تومان را به دوهزار و سیصد تومان افزایش داد و مدرسه صنایع مستظرفه به ریاست کمالالملک تأسیس شد. چند سال بعد، وزرات معارف، کمالالملک را معاون صنایع مستظرفه آن وزارتخانه کرد.
کمالالملک، ۱۳۰۱، از وزارت معارف، بودجهای برای تأسیس رشتههای صنایع دستی در مدرسه صنایع مستظرفه درخواست. حاج محتشمالسلطنه اسفندیاری وزیر معارف در سیزدهم دی آن سال لایحهای به مجلس برد و خواستار ماهانه هزار و دویست تومان از اول بهمن شد، با تأکید بر اینکه، این مدرسه که بهراه بیفتد، نه تنها هزینههای خود را تأمین خواهد کرد، بلکه درآمدزا نیز خواهد بود و «برای مملکت یک اساس سرمایه میشود». محتشمالسلطنه در نطق خود در دفاع از این لایحه در مجلس گفت: «در این عالم حضیض صنایع و بی اعتنایی به این امر اساسی، فقط کسی که به قلت اسباب، هنر ایرانی را به میزان معلومات امروزه ثابت کرده، استاد معظم آقای کمالالملک است که علم و آگاهی و مراقبت خود را در ترویج و ترقی صنایع مستظرفه صرف نموده و از تربیت شاگرد و حسن اداره این کار نمونه عالی در ایران گذارده و خواستهاند به همه بفهمانند که لیاقت ایرانی از دیگران کمتر نیست». رشتههایی که در این لایحه برای تأسیس آنها برنامهریزی شدهبود، عبارت بودند از: ۱. ترتیب ظروف و حسن اشکال آن از پستترین درجه سفال تا عالیترین ظروف صنعتی، ۲. کاشیسازی معرق و غیره، ۳. خاتمسازی، ۴. صنعت چوب از منبتکاری و نجاری و خراطی صنعتی، ۵. زرگری صنعتی با دستور و نقشهجات فنی، ۶. تذهیب، ۷. نقاشی به طرز چینی، ۸. خط، ۹. مینا، ۱۰. قالیبافی با اسلوب عالی و طرح صحیح قدیم و جدید، ۱۱. نساجی از قبیل مخمل و زری و شال و ترمه و قلمکار و غیره. ۱۲. گراوور، ۱۳. ساختن چاقو و قیچی و چلنگری صنعتی، ۱۴. حکاکی، ۱۵ گلدوزی زنانه و کارهای سوزنی یدی و طرحها و نقشههای فنی.
کمالالملک، ۱۳۰۶ خورشیدی، سرانجام بهدنبال اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از تدریس و شغل دولتی دست کشید و ۱۳۰۷، به ملک شخصیاش در حسینآباد نیشابور کوچ کرد.آنجا بر اثر یک حادثه از یک چشم نابینا شد اما تا سالهای آخر زندگی به نقاشی ادامه داد. در شرح آن حادثه چندین روایت شده، از جمله گفتهشده که سالار معتمد گنجی، از خانهای منطقه و دوست کمالالملک، آجری را برای تنبیه یک کارگر حمام پرانده که به عینک و چشم کمالالملک آسیب رساندهاست. قاسم غنی پس از آن حادثه بر بالین کمالالملک حاضر شد. پس از آن کمالالملک، چندی برای معالجه به تهران رفت.
کمالالملک، ساعت ۱۴ یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۱۹ خورشیدی، بر اثر پیری و بیماری، در ۹۳ سالگی در منزل نوهٔ دختریاش درگذشت. او وصیت کردهبود در باغ خودش واقع در حسینآباد دفن شود، تا آرامگاهش محل استراحت دوستان و دوستدارانش باشد. اما بنا به دلایلی، او را در نیشابور، کنار مزار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری به خاک سپردند.
سبک کاری:
کمالالملک از همان آغاز کار هنریاش، تمایلی بسیار و آشکار به طبیعتگرایی اروپایی در نقاشی داشت. با حضور کمالالملک در دربار، وظیفهای جدید برای نقاش دربار معین شد. او میبایست رویدادها، اشخاص، ساختمانها، باغها و غیره را همچون عکاسی، دقیق ثبت کند تا به عادیترین مظاهر زندگی و محیط درباری، سندیت تاریخی بخشد. بیسبب نیست که کمالالملک در این دوره اغلب پردههایش را با افزودن شرحی دربارهٔ موضوع، رقم میزد؛ مثلاً: طبیعت بیجان با گلدان و پرنده شکار شده، ۱۲۷۳ خ. کمالالملک با این زمینه فکری و هنری به اروپا رفت.
کمالالملک در موزههای اروپا، آثار استادان رنسانس و باروک را دید و شیفته آنها شد. او منطقاً به لحاظ فرهنگی، ذهنی و سابقه هنری، در رویارویی و احتمالاً بهرهگیری از جنبشهای دریافتگری (امپرسیونیسم) و پسادریافتگری آمادگی نداشت، اما از آثار او برمیآید که زیباییشناسی کلاسیسیسم رنسانس و سبک بغرنج هنرمندانی چون رامبراند را نیز به درستی درک نکرد. بااینحال، آکادمیگرایی در او قوت گرفت و وقتی به ایران بازگشت، بیشاز پیش به هنر دانشگاهی سده نوزدهم وابسته شدهبود. حتی بعدها در بازنمایی موفقیتآمیز برخی موضوعهای اجتماعی نیز از این وابستگی رهایی نیافت. او از اساس، چهرهنگار و منظرهنگار بود و در تکچهرههایی چون «سید نصرالله تقوی»، مهارتش را بهکمال نمایان ساخت. کمالالملک با کوششهایش در مقام نقاش و معلم، پاسخی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانهاش به تحول جامعه داد.
با کار او، جریان دویست سالهٔ تلفیق سنتهای ایرانی و اروپایی به پایان میرسد و طبیعتگرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت میشود. از جمله دیگر آثارش: دورنمای صفیآباد (۱۲۵۳ ش)؛ عمله طرب؛ حوضخانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)؛ منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)؛ مرد مصری (۱۲۷۵ ش)؛ فالگیر یهودی؛ دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)؛ تکچهره خود هنرمند (۱۲۹۶ ش)؛ تکچهره صنیع الدوله؛ نیمرخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)؛ منظره کوه شمیران (۱۳۰۱ ش) است. نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد.