فریدون مشیری

  • خاطره فریدون مشیری درباره شعر کوچه

تاریخ تولد: 1305/06/10
تاریخ فوت: 1379/08/03
محل تولد: ایران - تهران - تهران
محمد علی اسلامی ندوشن
حسین علیزاده
سیروس ابراهیم زاده
مسعود کیمیایی
قطب الدین صادقی
مهدی اخوان ثالث
بزرگ علوی
علی بهزادی
محمد حقوقی
انور خامه ای
سیمین دانشور
نجف دریابندری
محمود دولت آبادی
احمد شاملو
عمران صلاحی
ابراهیم گلستان
مرتضی ممیز
محمدرضا شجریان
عباس کیارستمی
علی تجویدی
هوشنگ ابتهاج
هوشنگ گلشیری
مسعود بهنود
صفدر تقی‌زاده
سیمین بهبهانی
محمدرضا شفیعی کدکنی
بهمن فرمان آرا
احمدرضا احمدی
محمد مختاری
محمد شمس لنگرودی
عبدالکریم سروش
ابراهیم نبوی
مقصود فراستخواه
سیدعلی صالحی
ابراهیم یزدی
عمادالدین باقی
مرتضی کاخی
صادق زیباکلام
بهاءالدین خرم‌شاهی
منوچهر مشیری
حسین تهرانی
همایون شجریان
بیژن ترقی
محمد مصدق
محمد حسین شهریار
سیما بینا
پرویز خانلری

مشیری

مشیری، فریدون (زاده تهران، شهریور 1305/10 اکتبر 1926 درگذشته تهران 3 آبان 1379/23 نوامبر 2000) 

فریدون مشیری در بدو تولد با نام ابراهیم مشیری خوانده شد و همسرش، خورشید نام داشت. شجره او از جانب پدر به داودقلی از جمله فرماندهان ارتش نادرشاه افشار بازمی‌گردد و از جانب مادر به اعقاب ظهیرالدوله کرمانی. میرزا جوادخان صادق موتمن الممالک پدربزرگ مادری‌اش بود که دستی در شعر داشت و مشیری در کودکی غالبا از سوی مادر تشویق می‌شد تا اشعار پدربزرگ را از حفظ داشته باشد. مشیری سال‌های نخست دبستان را در مدرسه ادب گذراند و چون خانواده‌اش به مشهد نقل مکان کردند، دوره دوم ابتدایی را در مدرسه همت مشهد پشت سر گذاشت و در مدرسه شاه رضا دوره اول دبیرستان را به اتمام رساند. خانواده مشیری دراززمانی در مشهد نماندند و فریدون با خانواده‌اش بعد از گذراندن دوره سه ساله نخست دبیرستان به تهران بازگشت. او ابتدا در دارالفنون نامنویسی کرد و سپس از دبیرستان ادیب دیپلم خود را گرفت. 

مشیری از سال‌های نخست زندگی‌اش شعر می‌سرود. نخستین شعرش در نشریه ادواری  ایران ما انتشار یافت که ویژه شعر بود و اشعار شاعران مختلف مانند محمدحسین شهریار و نیما یوشیج را نیز به چاپ می‌رساند. در سال 1324 مشیری کار در وزارت پست و تلگراف را آغاز کرد و در زمان اشتغال در آن وزراتخانه در مدرسه فنی وزارتخانه ثبت‌نام کرد و در سال 1344 دیپلم فنی خود را دریافت و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ثبت‌نام کرد اما هرگز دوره دانشگاه را به پایان نرساند و تغییر مسیر داده، به روزنامه‌نگاری اقبال نشان داد. سرانجام روزنامه‌نگاری را نیز ناتمام رها کرد. 

از جمله مجلات برجسته‌ای که مشیری با آنان همکاری داشت، مجله ادبی و فرهنگی سپید و سیاه به سردبیری علی بهزادی و مجله ماهانه سخن، تاسیس یافته در سال 1323 توسط پرویز ناتل خانلری بود. شاخص‌ترین حضور وی در مطبوعات، از سال 1332 تا 1351 بود که صفحات فرهنگی هفته نامه روشنفکر را که در سال 1332 توسط رحمت مصطفوی بنیاد گذاشته شده بود، به عنوان دبیرسرویس اداره می‌کرد. در طول این دوران مشیری نقش برجسته‌ای در معرفی بسیاری از شاعران آینده‌دار  داشت که از آن جمله می‌توان از فروغ فرخزاد و منوچهر آتشی یاد کرد که هر دوی ایشان بعدها شهرتی عظیم کسب کردند. در سال 1334 نخستین مجموعه شعر مشیری با نام تشنه توفان منتشر شد. مقدمه این اثر، نامه‌ای بود که محمدحسین شهریار خطاب به او نوشته و نیز مقاله‌ای از علی دشتی که متضمن خاطرات مشترکشان بود. تشنه توفان مشتمل بر هفتاد قطعه شعر بود که یک سوم آن‌ها در قالب کلاسیک و اوزان عروضی نظیر دوبیتی و مثنوی سروده شده بود و بقیه سبک نو را دنبال می‌کرد و غالبا چهارپاره‌هایی بود که گرایش شاعر به شعر مدرن را نشان می‌داد. این مجموعه دو سال بعد با افزوده‌های دیگر تحت عنوان نایافته‌ انتشار یافت. 

مجموعه دوم تحت عنوان گناه دریا در سال 1334 منتشر شد. تقریبا نیمی از اشعار این مجموعه در قالب عروضی است و باز هم چهارپاره‌ها بر سایر اشعار غلبه دارند. سرانجام قطعه شعری با عنوان آخرین رنج گرایش عمیق مشیری را به شعر نیمایی نشان داد. عبدالمحمد آیت، نویسنده و مترجم، دفتر شعر گناه دریا را مورد انتقاد قرار داد و اعلام داشت پاره‌ای نقص‌ها و ضعف‌ها را در شعر مشیری مشاهده کرده و او را با زبانی تندوتیز به تمسخر گرفت. نادر نادرپور، شاعر پرآوازه به دفاع از مشیری برخاست و پاسخی دندان‌شکن به نقد آیت داد. متعاقب آن، دیگران در مطبوعات با نادرپور به مخالفت پرداختند. مناظره بین این دو اردوگاه، توفانی را پیرامون گناه دریا در رسانه‌ها به راه انداخت.

ابر، سومین دفتر شعر مشیری بود که در سال 1340 انتشار یافت و به جهت سادگی زبان و تصویرسازی‌هایش مورد استقبال و ستایش نادرپور قرار گرفت. این دفتر در سال 1346 با افزوده‌هایی تحت عنوان ابر و کوچه انتشار یافت. ابر و کوچه مشتمل بر پنجاه قطعه شعر است که دربرگیرنده برجسته‌ترین اشعار مشیری به شمار می‌آید. اگرچه تقریبا یک سوم اشعار کوچه به صورت چهارپاره است، با این حال، این مجموعه نشانگر این امر است که شعر مشیری به طور فزاینده‌ای به شعر نیمایی گرایش نشان می‌دهد. 

در سال 1341 مشیری به عضویت شورای نویسندگان رادیو درآمد و در سال 1350 به واحد تولید شورای موسیقی رادیو ایران پیوست. در سال 1357 مشیری از وزارت پست و تلگراف و تلفن بازنشسته شد و در سال 1376 به خارج از کشور سفر کرد و در شب‌های شعر در چهار شهر آلمان از جمله فرانکفورت، برلین و برخی از شهرهای آمریکا نظیر لس آنجلس، دالاس، نیویورک و میامی به قرائت اشعارش پرداخت. این رویداد با اقبال پرشور و گرم مخاطبان مواجه گشت. در سال 1384، پنج سال پس از مرگش مجموعه‌ای از آثار انتشار نیافته‌اش در دو مجلد تحت عنوان از دریچه ماه و نوای هماهنگ باران انتشار یافت. هر دو مجموعه تقریبا همانند همة مجموعه‌های دیگر او بود که در دوران حیاتش انتشار یافته، متضمن اشعاری به سبک نیمایی و نیز شعر جدید سنتی بود. 

شعر مشیری انسان‌ را به مهرورزی و عشق فرامی‌خواند؛ او شاعری است که بیش از همة شاعران زمانه خویش محبوب و مورد علاقه نسل خود بود. بسیاری از اشعارش یا قطعاتی از آن‌ها به عنوان ترانه‌ مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. در مواردی نیز مشیری خود شعرهایش را برای ترانه ‌سروده بود. 


آثار

نخستین اشعار مشیری از نظر لحن و تصویر عموما در فضایی رمانتیک و عاشقانه سروده شده. اکثریت شعرهای دفتر تشنه توفان بیانگر رنج‌های ناشی از عشق ناکام یا سوکنامه‌ای است بر بی‌مهری معشوق. دو مجموعه بعدی‌اش یعنی گناه دریا و ابر و کوچه، عمیقاً احساسی و عاطفی و دربرگیرنده یکی از مشهورترین شعرهایش یعنی کوچه است

بی‌تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

(کوچه، برگرفته از دفتر شعر ابر و کوچه)

اگرچه با گذر زمان، مشیری دیگر چون گذشته اشعار عاشقانه نسرود، اما عشق صمیمی در شعر او همچنان به جای ماند که پیوسته  فضایی شورانگیز برمی‌انگیخت و حال و هوای عاشقانه شعر وی تا پایان زندگی‌اش ادامه یافت و در همه مجموعه‌هایش، عشق به نوعی نمود دارد و این خصوصیت غالبا زمینه‌ای برای نقد شعرهای مشیری شده است. 

اشاره و سخن گفتن از عناصر و نیروهای طبیعی - پرندگان و گل‌ها ، دریا و آسمان، باد و باران، آفتاب و ماهتاب به تکرار و فراوانی در شعرهای مشیری مشاهده می‌شود (برای مثال در طلوع، مروارید مهر، راز، از خاموشی، یک لحظه آرامش...، آواز آن پرنده غمگین). شعرهای طبیعت‌گرای مشیری به طور کامل دارای فضا و تخیل شهرنشینی نیست (مانند قطعة شهر و تا صبح تابناک اهورایی) و غالبا تصویرگر فضاهای روستایی است. او به طور گسترده‌ای در ستایش بهار و تجلیات آن شعر سروده است. 

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک

شاخه‌های شسته باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگ‌های سبز بید

عطر نارنج، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می‌رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال غنچه‌های نیمه باز

(برگرفته از دفتر شعر ابر و کوچه) 

ستایش از ایران و بیان عشق به وطن از دیگر تعلقات خاطر مشیری است که در بسیاری از شعرهایش تجلی می‌کند؛ شعرهایی چون ایران و جوانان، سیمرغ و دفترهای شعر تا صبح تابناک اهورایی، آواز آن پرنده غمگین. او شعری با عنوان همیشه با تو را که یکی از مشهورترین اشعار نیمایی اوست، به ایرانم، ایران جاودانم اهدا کرده است. 

معنای زنده بودن من با تو بودن است

آن لحظه که بی‌تو سر آید، مرا مباد

مفهوم مرگ من 

در راه سرفرازی تو در کنار تو

مفهوم زندگیست

معنای عشق نیز 

در سرنوشت من 

با تو، همیشه با تو، برای تو زیستن

(برگرفته از دفتر آه باران)

اگرچه زمینه‌های کلاسیک هرگز در پیکره شعر مشیری غایب نبوده، اکثر شعرهای مردم پسند یا پرآوازه‌‌اش در قالب اوزان نیمایی است. از آن جمله می‌توان از نمونه‌هایی چون جام اگر بشکست، کوچه و جادوی بی‌اثر نام برد. مشیری هرگز ذوق خویش را در سرودن شعر آزاد به کار نگرفت یا لااقل اگر شعری هم در این زمینه سرود، هرگز انتشار نیافت. در حالی‌ که بسیاری از اشعار مشیری در اندوه گذشته است، عظمتی که به دردها و رنج‌های امروزی می‌دهد و نگاه تسلیم‌پذیرش نسبت به زندگی، حضوری چشمگیر در آثارش دارد. از این منظر نگاه است که مشیری بی‌آن‌که مشکلات موجود را انکار کند، زندگی را تایید و با خوشبینی به آن می‌نگرد. 

اگرچه شعرهای بلند مشیری گاه‌گاهی اندکی بلندتر از مفاهیم محتوایی آن است و کشدار می‌نماید اما تعداد این شعرها اندک بوده، شعرهایش عمدتا کوتاه و در چهارچوب قالب‌های کلاسیکی چون رباعی و غزل و برخوردار از فشردگی مفهومی است. زبان مشیری چه در توصیفات و چه در عباراتی که به کار می‌گیرد، نسبتا صریح و مستقیم به مفهومی باز می‌گردد که اراده کرده است. شعرهایش عموما عاری از ابهام یا ایهامات و ارجاعات پیچیده است و در همان نگاه اول، مفهومی را که شاعر اراده کرده است، به مخاطب خود منتقل می‌کند. در شعر مشیری، از نظر ترکیب و گرامر نادرستی مشاهده نمی‌شود و تصاویری که عرضه می‌دارد، زیبا و زودیاب است و تعادلی پایدار را بین شعر نو و سنتی برقرار می‌کند به نوعی که ستایش پژوهشگران ادب فارسی را برمی‌انگیزد. هرچند که اندک نیست تعداد منتقدانش در میان ادیبان بالاخص آنانی که به شعر کلاسیک گرایش چندانی ندارند. برخی از منتقدانش لحنی هیجانی نسبت به شعرهایش دارند. آنان اشعار او را سطحی و فاقد معنا و عمق می‌دانند. برخی دیگر ضعف‌ها و نقص‌هایی را از دیدگاه ادبی و آموزشی در کلیت شعرهایش مشاهده می‌کنند. موضعی که او بین سنت‌گرایان و نوگرایان اتخاذ کرده، نشانگر بی‌میلی‌اش به آزمودن خویش در قالب‌های نو است. نبود نسبی تصویرهای سیاسی - انتقادی در شعر مشیری خود موجب انتقادهایی نسبت به او شده مبنی بر این‌که فاقد حساسیت و افق دید اجتماعی است. شاید تندترین این نوع تهاجمات به مشیری را رضا براهنی به عمل آورده باشد. هرچند باید یادآور شد آخرین دو مجموعه مشیری با عنوان از دریچه ماه (1384) و نوای هماهنگ باران (1384) که پس از مرگش انتشار یافت، متضمن اشعاری است که دارای بار اجتماعی و اعتقادی است. در پاره‌ای از این اشعار، او حتی بر برخی مشکلات سیاسی اجتماعی خاص انگشت تاکید گذارده و به صف بسیاری از ناراضیان در بیان دل‌نگرانی‌های عمیقش نسبت به سرکوب عقاید و بی‌عدالتی‌های سیاسی در سطح ملی پرداخته است.

سیر ادبی حیات مشیری برخلاف بسیاری از معاصرانش از نظر محتوا و صورت در توازی با شرایط حاکم گرایش‌ها اجتماعی و سیاسی تغییر نکرد و در مقابل، او مسیری هموار و یکنواخت را طی کرد که دغدغه‌هایش را نسبت به غیرانسانی شدن دنیای مدرن مادی‌گرا، خشونت جنگ و تهاجم فزاینده و نفرت در جهان نشان می‌دهد (اشکی در گذرگاه تاریخ، کوچ، این بهار را باور کن، رنج، از خاموشی، با زبان اشک اینک... و از دیار آشتی). در شعر امروز ایران، دعوت او به ارزش‌های انسانی و اخلاقی آوایی پرطنین داشت. پاره‌ای از شعرهای مشیری در سال 1386 به صورت دوزبانه در یک مجموعه توسط سارا خلیلی تحت عنوان خوش به حال غنچه‌های نیمه باز ترجمه شده است. 


دفترهای شعر 

ابر (تهران، 1340)

ابر و کوچه (تهران 1346)

آه باران (تهران، 1367)

آواز آن پرنده غمگین (تهران، 1376)

از دریچه ماه (تهران، 1384)

از دیار آشتی (تهران، 1371)

از خاموشی (تهران، 1356)

با پنج سخن‌سرا (تهران، 1372)

بهار را باور کن (تهران، 1347)

گناه دریا (تهران، 1335)

لحظه‌ها و احساس (تهران، 1376)

مروارید مهر (تهران، 1365)

نوای هماهنگ باران (تهران، 1384)

نایافته (تهران، 1336)

تا صبح تابناک اهورایی (تهران، 1379)

تشنه توفان (تهران، 1334)

علاوه بر اشعارش، از دیگر آثار مشیری می‌توان از یک‌سو نگریستن و یک‌سان نگریستن: شرح احوال و حکایات ابوسعید ابی‌الخیر (1345) و شکفتن‌ها و رستن‌ها: منتخب شعر معاصر ایران (1378) و همچنین تعدادی مقاله که عمدتا در باب شعر و شاعری است، یاد کرد.